داستان حضرت ادريس(ع)

صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::ادیوس
::ترفندهای ادیوس
::کلیب
::اموزش ادیوس
::ترفند افزایش کیفیت رایت DVD در ادیوس
::افترافکت
::روانشناسی
::اراده
::مویابل
::اندروید
::اندروید فارسی
::مذهبی
::داستان های مذهبی
::کتاب
::زبان
::کامپیوتر
::گیلان
::پیامک
::جوک
::دفاع مقدس
::علمی
::تاریخ ایران


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: بهزاد قلیزاده

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

خبرنامه وب سایت:











پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


داستان حضرت ادريس(ع)
شخصيت ادريس




او مردي بود با شكمي فراخ وسينه اي بزرگ كه همواره در اين فكر بود كه آسمان وزمين ومخلوقات پروردگاري مدبر وحكيم دارد .

سي يا پنجاه صحيفه توسط جبرئيل بر او نازل شد واو نخستين كسي است كه بعد از آدم با قلم نوشت وخداوند به او علم نجوم وحساب وهيات داد كه معجزه اوست و اولين كسي بود كه خياطي كرد ولباس دوخت.

قرآن مجيد او را به سه صفت وصف مي كند:صبر وشكيبائي-صدق وراستي-بلندي مقام وبزرگي


پادشاه زمان ادريس




امام باقر(ع) مي فرمايد در زمان ادريس پادشاهي ستمگر به نام يبوراسب زندگي مي كرد.روزي يبوراسب از سرزمين سبز وخرمي عبور كرد كه متعلق به شخص مومني بود.پادشاه از او خواست كه زمين را به او واگذار كند اما مرد گفت كه خانواده خودم به آن محتاج تر است.اين سخن مرد باعث ناراحتي پادشاه شد ودر نتيجه با مشورت زنش تصميم به قتل مرد گرفتند وبا اجير كردن چند نفر او را به قتل رساندند.خشم الهي به جوش آمد وبه ادريس وحي شد كه به پادشاه اعتراض كن واين خبر را برسان كه به زودي از تو انتقام خواهم گرفت وتو را از اريكه قدرت به زير خواهم كشيد وشهرت را خراب وزنت طعمه سگان خواهد شد.

ادريس وحي را ابلاغ كرد اما از طرف پادشاه به مرگ تهديد شد وچون ممكن بود به قتل برسد از آن شهر كوچ نمود واز خداوند خواست تا ديگر باران به آن ديار نبارد.خداوند به ادريس فرمود در اينصورت شهر ويران شده وعده زيادي هلاك خواهند شد اما ادريس به اين امر رضايت داد وبا يارانش به غاري پناه بردند وغذاي آنها توسط فرشته اي تامين مي شد.از طرف ديگر عذاب خداوند نازل شد ،شهر ويران گشت ،پادشاه كشته وزنش طعمه سگها گشت.

مدتها بعد پادشاه ستمگر ديگري حكمفرما شد.

مدت بيست سال گذشت واز آسمان باراني نباريدومردم كم كم در اثر فقر وگرسنگي به انابه وتوبه افتادند وبه تضرع ودعا پرداختند.خداوند به ادريس وحي كرد كه قومت توبه كرده اند،من از آنها گذشتم تونيز بگذراما ادريس زير بار نرفت ودر نتيجه خداوند روزيش را قطع كرد اينكار باعث ناراحتي واعتراض ادريس به خداشد.خداوند فرمود :تو سه روز بدون غذا مانده اي واينگونه درمانده شده اي پس چگونه از قومت كه بيست سال گرسنگي كشيده اند غافل مانده اي؟پس برخيز ودر پي كسب روزي تلاش كن.ادريس از گرسنگي وارد شهر ومنزل پيرزني شد كه از آنجا بوي نان تازه مي رسيد .از پيرزن درخواست قرص ناني كرد وپيرزن گفت كه نفرين ادريس چيزي براي ما باقي نگذاشته است ،اما ادريس با اصرار سهم فرزند پير زن را گرفت وفرزند با مشاهده اينكار از ترس گرسنگي جان داد .مرگ پسر باعث ناراحتي پيرزن شد اما ادريس جان دوباره به آن پسر داد .پس از اين واقعه پير زن به ادريس ايمان آورد واين خبر را به ساير مردم داد ومردم وپادشاه به استقبال او رفته وبه او ايمان آوردند.

به دعاي ادريس باران سيل آسايي بر آنان نازل شد وآنان را از قحطي نجات داد.

قبض روح حضرت ادريس(ع)




خداوند بنا به دلايلي به يكي از فرشتگان غضب نموده ودر نتيجه بالهايش را كنده واو را به جزيره اي در درياي سرخ تبعيد نموده بود . فرشته نزد ادريس رفته واز او درخواست شفاعت نمود وادريس او را دعا كرد وخداوند فرشته را عفو كرد . فرشته در عوض از ادريس خواست كه از او حاجتي بخواهد وادريس درخواست كرد كه به آسمان چهارم پرواز كند.وقتي ادريس به آسمان چهارم رفت عزرائيل را ديد كه با تعجب به او نگاه مي كند .ادريس وقتي دليل تعجب او را پرسيد عزرائيل در جواب گفت : خداوند به من دستور داده كه جان تو را درميانآسمان چهارم وپنجمبگيرم در حاليكه ميان اين دو آسمان وساير آسمانها از يكديگر پانصد سال فاصله است .آنگاه او رادر همانجا قبض روح نمود .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: مذهبی، داستان های مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: حضرت ادريس(ع) ,

نوشته شده توسط بهزاد قلیزاده در پنج شنبه 18 ارديبهشت 1393


:: اهمیت و ضرورت هدف گذاری
:: سلسله اشکانیان
:: سلسله هخامنشیان
:: سلسله طاهریان
:: عجایب 5گانه بدن!
:: وصیت نامه شهید محمدابراهیم همت
:: وصیت نامه شهید باکری
:: وصیت نامه شهدا در مورد حجاب
:: اس مس خنده دار
:: داستان حضرت نوح(ع)
:: داستان حضرت ادريس(ع)
:: داستان حضرت آدم(ع)
:: معجزه شق القمر و اسلام آوردن یک مسیحی
:: سرگذشت قوم ثمود
:: داستان های قرآنی : رعایت عدالت
:: ده واقعیت جالب درباره خواب دیدن
:: نکات کلیدی برای موفقیت در زندگی
:: خودت را فریــــاد نـــــــــزن
:: دانلود آموزش نرم افزار هلو
:: آموزش کرو ماکی





با سلام خدمت شما کار بر گرامی به وبلاگ ما خوش آمدید امیدواریم این وبلاگ بتونه نیاز های شما رو بر طرف کنه امیدواریم در این وبلاگ دقایق خوبی رو سپری کنید
gholizadehadel@vatanmail.ir




:: شهريور 1393
:: ارديبهشت 1393
:: فروردين 1393
:: اسفند 1392
:: بهمن 1392

آبر برچسب ها

سلسله , درباره استان گیلان و تاریخچه شهر رشت , برنامه ریزی , ترفندهای ویندوز7 , ویندوز 7 , تقویت اراده , وای‌فای مستقیم , چرا باید مثبت اندیش باشیم , ده فرمان لیمن , وظیفه انسان نسبت به خدا , زندگی , فوتبال , 504لغت زبان , اموزش ادیوس , مقايسه DVCAM با DV SP ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by behzadtez
Design By : wWw.Theme-Designer.Com